نقد آثار سینمایی و سریال های ایرانی

نقد و بررسی آثار سینمایی و سریال های ایرانی جدید

نقد آثار سینمایی و سریال های ایرانی

نقد و بررسی آثار سینمایی و سریال های ایرانی جدید

بایگانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مجید مجیدی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

نقد فیلم خورشید

نقد فیلم خورشید مجیدی

 


چندی پیش بود که دست اندرکاران ایجاد فیلم سینمایی «خورشید» با تکثیر فراخوانی اعلام کردند نیاز به یک نوجوان برای اجرای نقش حساس این فیلم سینمایی دارا‌هستند که یه خرده بعد مشخص و معلوم شد مجید مجیدی قصد دارااست د‌همین فیلم سینمایی خویش را در چندماه آتی جلوی دوربین غالب شود . مجیدی بعداز پروژه عظیم «محمد رسول‌الله ( ص ) » این‌بار به سراغ فیلمی با مورد کودک ها فعالیت رفته است و اکثر نقش‌های فیلم جدیدش را کودک ها ایفا می‌نمایند . فیلم نامه «خورشید» را مجید‌مجیدی با ملازمت و همراهی نیما جاویدی متن است ; فیلمساز جوانی که سال پیشین فیلم تحسین شده «سرخپوست» را در ویترین فستیوال فجر داشت . سرمایه‌گذاری فیلم سینمایی «خورشید» را مجید مجیدی و امیربنان برعهده دارا هستند . در‌این فیلم جواد عزتی نقش اساسی را ایفا نموده است . مجید مجیدی یادآور فیلم‌های «بچه‌های آسمان» , «رنگ خدا» , «آواز گنجشک ها» و… است که اتفاقاً کودک ها مدام در آثارش نقش محوری داشته‌اند . ‌
‌خورشید فیلم طبقه است . فیلم آدم‌ها , بچه‌ها , شهر , خیابان‌ها , مریض خانه , بچه‌ها , مترو , دستفروش‌ها , از دست‌دادن‌ها , بچه‌ها . آری , خورشید بیشتر از کلیه , فیلم بچه‌هاست . فیلم تقلای طبقه‌ای که هنوز بزرگ نشده , فرسوده‌اند . روایتی که سوای بزرگ‌نمایی یک رخداد یا این که دوره‌ای , روایت طبقه‌ای را تعریف می‌نماید . احتمالا برای همین است که توی ذوق وسلیقه نمی‌زند . ترحم نمی‌گیرد .


مجید مجیدی پس از بلندپروازی‌های سالیان اخیر که به پروژه میلیون دلاری محمد ( ص ) و فیلم‌سازی در هند با دست اندرکاران غیرایرانی ختم شد , فیلم‌هایی در حال‌وهوایی متعدد از اثراتی که اورا به‌جایگاه امروزش رسانده بود , اکنون گشوده به خودش بازگشته . به آن تردی و لطافت سکانس‌هایی که وقت بازدید بی‌هوا می‌بینی بغضی گلوت را چسبیده و بایستی پاره ای روی صندلی جابه‌جا شوی تا پای سرانجام آن کاراکتر , نظیر همگی , زار نزنی . بچه‌های این فیلم کودک ها کاری می باشند که خودشان را خیلی درست‌تر از خودشان بازی کرده‌اند . سرد و تلخ , ولی کماکان امیدوار و مصمم .

بچه‌های فیلم‌های مجیدی از «بچه‌های آسمان» تا دخترک فیلم «باران» تا این بچه‌های «خورشید» همگی به حالت باورپذیری خودشان میباشند . آنها قلدری و بی‌کسی را به عبارتی مقدار بلدند که بخشندگی و محافظت را . بچه‌های بدسرپرستی که خیلی زود آموخته‌اند می بایست نیز از خودشان محافظت نمایند و نیز از اخوی همشیره کوچک‌تر - بزرگ‌تر و چه بسا گهگاه از والدین‌شان . بچه‌هایی که می بایست پول دربیاورند . از هر راهی که بلد می‌باشند می بایست پول دربیاورند .

ولی این که «خورشید» رفلکس یک طبقه است , با این‌که فیلم خیر از فعالیت درآمده باشد , دو واقعه مجزاست . در ماجرا مطابقت و همخوانی با حقیقت داستان‌هایی این چنینی , چیزی که توی ذوق و سلیقه میزند و فیلم را به ورطه باورناپذیری می برد اغراق و فریاد زدن است . مجیدی فریاد نمی‌زند . قصه تعریف میکند . وی ماجرا طبقه‌ای را می گوید که ذیل پوست شهر بی‌صدا برای زندگی‌شان می جنگند .
لحظه دوست داستنی من؟ سکانس بالارفتن بچه‌ها از دیوار مکتب به فرمان رئیس . کاری که تا آن‌جای فیلم در مذمتش مضاعف کلام رفته بود , البته زمانی پای رویارویی با سرمایه‌داری اواسط می آید طبقه فرهنگی به آن طبقه فرودست خودش نیاز پیدا می کند . خردسالان فعالیت که خیلی‌شان تا ته خط رفته‌اند با پدرانی معتاد و مادرانی که احتمالا در بیمار‌ستان بستری باشند , با توان تحمل بالایی که دارا‌هستند , خیلی کار‌ها را انجام میدهند . بچه‌ها و مسئولان مکتب پشت در مانده‌اند و هنگامی رئیس می‌بیند کلام زدن پاسخ نمی‌دهد , به بچه‌ها می گوید دیوار را بالا بروند . تصویر غریبی است . کیف‌هایی که به هوا پرتاب میشود و دیوار و نرده‌هایی که آکنده‌از بچه‌هاست . بچه‌هایی که هر چند اسم‌شان نوباوه فعالیت است , البته شور را دوست دارا هستند , ورزش می کنند و استعداد براق دارا‌هستند , البته فقط گناه‌شان این است که محکوم طبقه‌اند .

  • elmira kashanaki